چه کنم چه نکنم

ساخت وبلاگ

دوباره برنامه ریزی کردم که روزانه فقط 1200 کالری بخورم. احتمالا واسه خیلی ها خنده داره. واسه خیلی ها هم ممکنه جای سوال باشه که چرا اینقدر حساسیت دارم.

اما راستش افزایش وزن چیزیه که به شدن ازش وحشت دارم و امیدوارم تا آخر عمر هیچ وقت دوباره دچارش نشم.

اصلا چه ایرادی داره که تا آخر عمر خوراکی هامو وزن کنم و مراقب باشم چی دارم میخورم.


هفته ی عجیب غریب و جالب و هیجان انگیزی بود. شاید متفاوت ترین تولد در طی سال های گذشته.

هرچند سه روزشو تقریبا همش درازکش بودم، اما باز هم دیشب با همکارام بیرون بودم و خیلی خوب بود همه چیز.

خیلی خنده داره قرصامو که میخورم به 15 دقیقه نمیکشه که چشام میاد روی هم... فکر کنم از فردا قرصامو قطع کنم...


فکر روسیه رفتن حسابی ذهنمو مشغول کرده. مثل اینکه نرخ پارسال 3550 بوده، و اون مبلغی هم که باید تو حساب باشه به عنوان وثیقه، فقط واسه سربازاست.

با این اوصاف فکر میکنم با همون 5 تومن بتونم برم و برگردم. اما همش دارم چرتکه میندازم که ارزش داره... نداره ...چیکار کنم چیکار نکنم.

متاسفانه اولویت هام تو زندگی شوهر و بچه نیست. وگرنه که مسلما فکر سفر رو نمیکردم. کاش خدا یه عناینی میکرد متناسب با الویت بندی هام جیبمو هم پر پول میکرد.

شما هم مثل من عقیده دارین سفر مجردی یه صفای دیگه ای داره؟ البته من به شخصه اهل خوش گذرونی نیستم. اما جدا فکر نمیکنم سفر کردن با همسر و بچه زیاد جذاب باشه. یا حداقل آدم باید تو دوران مجردیش چندین تا از این سفرا رفته باشه....

چقد حرف زدم

چشام رو هم اومد

واسه عاقب امور ما هم دعا کنین...

شب خوش

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 170 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1396 ساعت: 18:58