خب ماه رمضون شد. یه روز پیشواز رفتم و فردا روز سومی میشه که روزه میگیرم. خداروشکر. همون ۵ صبح سحری میخوریم که اذیت نشم تو طول روز.
این هفته در واقع اسپرینگ بریک یا تعطیلات بهاره ست. من اونچنان تعطیل نبودم و میتینگ اینام دارم. البته اگه بخوام میتونم کار نکنم و اینا اما حوصله م سر میره و دلم میخواد کار مفید کنم. فردا کمی دیرتر میرم دانشگاه یه سری تست بگیرم و قبل افطار زودتر برمیگردم.
الانم برای سحری لوبیا پلو پختم و سالاد درست کردم. اومدم بخوابم یه سه ساعتی.
.
با استادم حرف زدم و گفتم نمیخوام اینقدر زود دفاع کنم (ازم میخواست که سه سال و نه ماهه دفاع کنم). خدارو واقعا شکر گفت نگران نباش سعی میکنم تا جایی که بتونم ساپورتت کنم. امیدوارم واقعا همه چیز در همه ی ابعاد خوب پیش بره و من سال بعد این موقع به فکر دفاع باشم. خدایا خودت کمکم کن.
.
فکر نمبکنم اون جایزه graduate research award رو که پارسال بردم امسال مجدد بهم بدن. حالا من اپلای کردم. اما بعیده دو سال پیاپی به یه نفر بدن.
.
جواب اون پیپری که کل پاییزمو بعد از امتحان پروپوزال خراب کرد خلاصه اومد (یه ژورنال دیگه سابمیت کردیم)؛ یه moderate revision خورده که از نظر من و استادم در واقع minor هست. پنجشنبه میتینگ داریم براش ایشالا خوب پیش بره جمعه سابمیتش کنیم تموم شه قضیه ش.
.
شنبه مهمونی افطار داریم من و پژمان. ۷ تا از دوستامون رو دعوت کردیم. قراره قرمه سبزی، زرشک پلو، کوکو ماه رمضونی، و حلوا بپزم. نون پنیر سبزی هم که میذارم.
سبزی برای قرمه سبزی رو سرخ کردم و پژمان گوشتاشو اماده کرد. مواد کوکو ماه رمضونی هم اماده کردم و اسیاب کردم فریزر گذاشتم. امیدوارم سابمیت رویژن پیپر چندان وقتمو تو جمعه نگیره تا بتونم به کارای مهمونی شنبه برسم.
دبگه همین. طاعات و عبادات قبول و التماس دعا.
چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 10