8

ساخت وبلاگ

امروز داشتم فکر میکردم که 25 ساله هستم و این خودش کلی است.

بعد فکر کردم چرا غیر قابل درک ترین راه ممکن را برای مثلا پیشرفت انتخاب کرده ام ._.

با درس خواندن حال نمیکنم و واقعیت دقیقا همین هست و جز این نیست.

بدترین بخش ماجرا این است که به استثنای 6 سال اول زندگیم، 19 سال بعدی را مدام امتحان داشته ام :| و با این حال، نمی دانم چرا پدیده ی مزخرف امتحان دادن برایم عادی نشده.

گیریم که فردا هم بگذرد. هنوز روزهای زیادی هستند که من امتحان داشته باشم. و احتمالا همین چند تا تار موی مشکی باقیمانده هم سفید خواهند شد.

به جز فردا، در خوشبینانه ترین حالت ممکن، تا پایان دوره ی ارشد، 8 تای دیگر امتحان-پایان ترم و میانترم- دارم و این خودش جای چالش دارد ._.

فقط امسال بگذره ._.


هر گونه کامنت دلداری، و امیدوارانه و خدا کریمه و به امید موفقیت های بزرگ تر و ناشکری نکن و غیره و ذالک، تیکه پاره خواهد شد :| گفته باشم :/


چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 170 تاريخ : سه شنبه 25 آبان 1395 ساعت: 0:15