در باب حایزه و تعطیلات بهاره

ساخت وبلاگ

دیروز که شنبه بود رو مشغول حل هوم ورکا بودم که خیلی زیاد بودن و قشنگ سرویس شدم.

امروزم مدام داشتم رو ریسرچم کار میکردم. یعنی میتونستم شل کنم چون من ایتجا نویسنده دومم منتها دلم طاقت نیاورد. خلاصه که هیج تقریحی نداشتم. نه فیلمی، نه کتابی نه هیچی.

حالا میتینگ فردا بگذره سعی میکنم فردا غروب یه کاری بکنم.

استادم برای اون جایزه که چند پست پیش گفته بودم براش اپلای کردم (جایزه بهترین محقق سال در گروه بایومدیکال) خیلی امیدواره. برام نامه ی ریکام نوشته و فرستاده و بهم تاکید کرد که یه ریکام very strong برات نوشتم. فکر کنم اگه (خدای نکرده) نبرم اون بیشتر شکست روحی بخوره :))

دلم میخواد بهش دل نبندم اما هر روز بهش فکر میکنم. فکر کنم نتایح تا مارچ و آپریل اعلام بشه. اگه سال بالایی ها این جایزه رو ببرن دیگه خب ازشون متنفر میشم و بدین شکل ازشون انتقام میگیرم :دی

خیلی چیزا دارم بنویسم. اما خسته ام و خوابم میاد. دلم میخواست قبل خواب یه مقاله ای رو بخونم.فکر نکنم بتونم. فردا صیح زودتر تصمبم دارم برم دانشگاه.

قراره پژمان برای تعطیلات بهاره بیاد پیشم. برای همین میخوام کارامو خوب بکنم که وقتی میاد دلواپس نباشم. خوبیش اینه که میانترمم رو قبل این تعطیلات میدم. پژمان دوست داره بریم حایی این تعظیلاتو. البته اون تعطیله من که تعطیل نیستم. اون TA هست و با هر تعطیلی تعطیله. من RA هستم و استادم همیشه انتظار داره باشم. حالا جدای اینا، پول نداریم. بیچاره ایم فقیریم :))

جدی میگم. هر جا بخوایم بریم کلی هزینه میشه. من همین مسافرت ایرانم کلی کمرمو خم کرده.

 حالا ببینیم چی میشه تا یک ماه دیگه.

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1401 ساعت: 13:02