قرنطینه ؟!!

ساخت وبلاگ

به دعوت lady aryana عزیز منم از این روزها مینویسم.

 

راستش هیچ تو تصوراتم نبود که روزهایی که قراره منجر بشه به عقد و ازدواجم این شکلی باشه! اما شد و کاریشم نمیشه کرد. 

روزهای پر استرسی که نه میتونیم برنامه هامون رو کنسل کنیم نه هیچی.

خودمم ازین قضیه ناراحتم که تقریبا قرنطینه برامون معنا نداره.

البته این رو هم بگم که ما با تجهیزات کامل بیرون میریم. انواع ژل و الکل و ماسک و دستکش. 

فکر می کنم دارم پراکنده گویی می کنم. 

اگه بخوام تر و تمیز تعریف کنم، ۱۷ اسفند مراسم خواستگاری بود.

ما با هم فامیل هستیم و بیشتر شبیه به یه شب نشینی همیشگی بود که توش مهریه و روز بله برونم تعیین شد! و بعد دوباره همه شروع کردن بگو بخند و خاطره و جوک :|||

این روزا هم درگیر خریدهای مراسم بله برون هستیم. هرچند همونطور که گفتم خیلی رعایت می کنیم و مراقبیم. سعی می کنیم سریع انتخاب کنیم و لفتش ندیم. تو هر مغازه هم ورود و هم خروج ژل میزنیم به دستکشامون.

امروز انگشتر نشون و حلقه های عقدمون رو گرفتیم. چون احتمالا فاصله بله برون و عقد محضری کمه. (قیمت طلا هم کمرمون رو خم کرده! گرمی ۶۰۰ هزار تومن :||| )

اینم بگم که بابت کرونا فعلا هیچ جشنی قرار نیست گرفته بشه و فقط انجام مراسم رسمی با خانواده هامون.

تا بعد انشاالله اوضاع اروم بشه جشنی بگیریم.

روزهای قبل که خونه بودم، فیلم دیدم، اشپزی کردم، یه ذره پروژه های فریلنسری انجام دادم و خوابیدم. 

از خریدای بله برون، کیف و کفش من مونده و قران و دفتر صورت نویسی.

که ایشالا فردا انجام بشه.

 

ترتیب مراسما تو شهر شما چطوره؟

مال ما معمولا اینطوری:

۱-خواستگاری

۲-بله برون(صورت گیری)، که برای عروس نشون و هدیه های دیگه شامل لباس و ادکلن و چادر و کله قند و .... میارن. و مهریه ثبت میشه.

۳-عقد محضری، که جشنش میتونه همون شب باشه یا یه تاریخ دیگه. این جشن رو خانواده عروس میگیرن.

۴-عروسی

 

*به نظر من مراحل ۲ و ۳ اضافه ست!

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 138 تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:10