چند نوت کوتاه

ساخت وبلاگ

دیروز چهل دقیقه تردمیل رفتم ۲۰ دقیقه دوچرخه، غروبش با پژمان پیاده روی.

الان قبل بیرون اومدن از خونه، یک ربع داخل خونه تند راه رفتم/دویدم.

نمی دونم چرا مدت زمان طووولانی از هر گونه فعالیتی طفره رفتم :( اونم با وجود اینکه اینقدر فعالیت کردن حالمو جا میاره.

تو خونه ی ما همیشه تنها کسی که ورزش میکرد برادرم بود. همیشه هم تشویقم میکرد ورزش کنم، منتها خب تنهایی زورش نمیرسید.

اما این روزا فکر میکنم که چطور بعدها بچه م حرفمو گوش کنه در حالی که خودم تکون نمیخورم.

ایشالا ادامه بدم... حتی در حد همین دویدن در خونه به مدت یک ربع صبح ها.

...

فردا رو مرخصی گرفتم و قراره بریم قایق سواری. امیدوارم خوش بگذره.

...

آدریان که از ازمایشگاهمون اخراج شد، ویش هم امتحان جامع ش رو افتاد. کلا جو ازمایشگاهمون سنگین شده.

...

خدایا بهم کمک کن این پروژه خوب پیش بره. اون اتفاقه رخ بده، و اون یکی هم.

خدایا عاقبت منو سال بعد این موقع بخیر کن، هر طور که صلاحمه و بهترین حالت برای منه. الهی آمین.

خیلی بی ربط الان یهو یادم افتاد که ۳۳ سالمه.

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 6 تاريخ : جمعه 8 تير 1403 ساعت: 5:34