ماه جون و برنامه ماه جولای

ساخت وبلاگ

+ استادم سردبیر یه ژورنال خوب تو حوزه ی ما هم هست. برام invite فرستاد تا یه مقاله رو داوری کنم. نویسندگان ایرانی بودن و از دانشگاه ته.را.ن. من ذوق کردم و به استادم گفتم نویسنده ها از یکی از دانشگاه های برتر کشورم هستن و من خیلی ذوق زده ام که مقاله شون رو داوری کنم.

کاشکی اینو نمی گفتم... چون جدای از بحث علمی، کیفیت کارشون به شدت پایین بود. از اماده سازی شکل های مقاله، تا کیفیت نوشتاری، تا کیفیت نگارشی و ...

واقعا نگاه من سختگیرانه نبود و حتی با نگاه منصفانه ی من، معلوم بود که فقط خواستن سرهم بندی کنن.

کمی نا امید شدم.

مقاله شون رو رد نکردم اما major revision (بازبینی عمده) دادم. چون بزرگ ترین لطف همیشه در حق نویسنده ها اینه که سخت گیری منصفانه بشه رو کارشون.

+ استادم پرسید پس چرا نمیری مرخصی؟ تو که اینقدر سخت تلاش کردی تو ماه های اخیر، برو استراحت کن.

بهش گفتم من میخواستم پروژه رو تموم کنم بعد برم. دیدم باز شروع کرد که من با چه زبونی بگم ازت راضی ام و چرا همچین میکنی و مگه من بهت نگفتم تو خودتو قبلا به من ثابت کردی و اینا. 

دیگه منم چند روزی رو تو ماه اینده مرخصی برداشتم ببینم یه سفر نیویورک میشه بریم یا نه. ایشالا بشه.

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 31 خرداد 1403 ساعت: 15:05