چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا

متن مرتبط با «تاریخ» در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا نوشته شده است

تاریخ پروپوزال-پندینگ

  • با لپ تاپ وضعیت سرعت بلاگ کمی بهتره. اما احتمالا اینم داره دستمون رو میذاره تو پوست گردو. اون از بلاگفا اون سال که اونطوری اذیتمون کرد، اینم الان از این. من از 94 اینحا می نویسم. 8 سال. کم که نیست. هی بگذریم... دیروز از یکی از اعضای کمینه ی پروپوزالم سگ برگشته بود. ما به گیلکی اینو میگیم که سگ برگشته بود یعنی عصبانی شده بود. بقیه لهجه ها رو نمی دونم. any way قضیه اینطوری ه که به غیر از خود استاد راهنمات، سه نفر دیگه هم باید جز کمیته باشن. دو تاش رو میتونی از دپارتمان خودت برداری، اما یکیش حتما از یه دپارتمان دیگه. من به پیشنهاد استادم یه استاد از گروه مکانیک رو برداشتم. منو تا حالا ندیده و نمیشناسه در واقع. من از ابتدا گفته بودم که امتحانم اواخر اگوست یا اوایل سپتامیر هست و این استاد مکانیکی ه  گفته بود باشه. خلاصه. برای اعضای کمیته کلندر فرستاده بودم که مشخص کنن تو یه بازه دو هفته ای چه روز و ساعتی براشون مناسبه که من امتحانم رو بدم. اون دو تا استادی که منو میشناسن اوکی بودن و تاریخ و ساعت های دلخواهشونو مشخص کردن. استاد خودمم که خب طبعا اوکیه. دیروز دیدم این استاد مکانیکی ه خیلی با لحن ناراحت ایمیل زده که چرا دو هفته ی اول ترم رو انتخاب کردی و من وقت ندارم و فلان :| من خیلی جا خوردم. البته آدریان عقیده داره لحنش عصبانی نیست فقط کمی خشکه و سخت نگیر. باشه وحشی حالا چته؟ بگو نمیشه تایم دیگه ای باشه؟ که من برات تایم دیگه بفرستم چرا اینطوری بداخلاقی. منم حالا به احساسات لطیف پروانه ایم برخورده. استادم میگه چرا اینقدر عجله داری امتحان بدی؟ چرا اینقدر به خودت استرس میدی؟ خب دیرتر امتحان بده چی میشه مگه؟ (استادم بیچاره با من گیر افتاده. کجای دنیا استاد راهنما مدام داره د, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها